یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

نامه ای به بهشت

به مولای متقیان علی (ع)
علی جان سلام ، باز هم دلم هوای تو را کرده است . دیشب کنار پنجره ایستادم تا شاید کبوتری یا قاصدکی از تو برایم خبری بیاورد اما دریغ و افسوس که اینها همه خیال است خوشا به حال تو و یارانت که زیبا زندگی کردن را تجربه کردید و پر کشیدن را کبوترانه به ما نشان دادید تو رفتی و ما را با یک دنیا غم تنها گذاشتی. سالهاست کوچه های جهان بی آشنای تورا از یاد برده است علی جان کجایی؟ تا برسرشان دست مهربانی بکشی .
ای پدر کودکان گریه و گرسنگی ، اکنون در همسایگی پروردگارت عشق را زندگی می کنی و ما اسیر زنجیرهای خاکیم . چقدر دلم گرفته بود .
امشب این دل یاد مولا می کند
لیله القدر است و احیا می کند
بشنوید ای گوش دلها ،بی صدا
نغمه فزت و رب الکعبه را

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 20 آبان 1391برچسب:نغمه,فروشگاه اینترنتی,احیا,پروردگار,اسیر,زنجیر,کوچه,جهان,کبوتر,قاصدک,
  • قاصدك.......

    قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟
    از کجا، وز که خبر آوردی؟
    خوش خبر باشی، امّا، امّا
    گرد بام و در من
    بی ثمر می گردی.
    انتظار خبری نیست مرا
    نه ز یاری نه ز دیّاری - باری،
    برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس،
    برو آنجا که ترا منتظرند.
    قاصدک!
    در دل من همه کورند و کرند.
    دست بردار از این در وطن خویش غریب.
    قاصدک تجربه های همه تلخ،
    با دلم می گوید
    که دروغی تو، دروغ
    که فریبی تو، فریب.
    قاصدک! هان، ولی ...
    راستی آیا رفتی با باد؟
    با توام، آی کجا رفتی؟ آی...!
    راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
    مانده خاکستر گرمی، جایی؟
    در اجاقی- طمع شعله نمی بندم - اندک شرری هست هنوز؟
    قاصدک!
    ابرهای همه عالم شب و روز
    در دلم می گریند.

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 20 آبان 1391برچسب:ابر,عالم,خبر,خاکستر,دل,قاصدک,طمع,تلخ,خبر,تجربه,فروشگاه اینترنتی,غریب,
  • تو نخواستی سيبو از من

    حیف ازاون همه قدمها
    که به پای ِ تو سپردم

    تا رسیدم ته ِ کوچه
    تو نگاهت ، کم آوردم

    حالا دیگه خاطرت نیست
    رنگ ِچشمای ِ خمارم
    حیف اشکام که هنوزم
    من از اون چشما می بارم
    از ته ِدل توی ِ شبها
    واسه تو آهی کشیدم

    منو تا فرداکشوندی
    اومدم، چیزی ندیدم

    حیف ِ اون شب که پروندی
    منو از یه خواب رنگی

    حیف ِعشق نیمه کارم
    که حالا با هاش می جنگی

    حیفِ آهم که گرفتش
    تو رو تو دستای زخمیش

    حیف قلب ِبی پناهم
    که نمی تونی بفهمیش

    حیف ِچشمام ، حیفِ لبهام
    حیف از اون تک تک ِحرفام

    حیف که دستامو گرفتی
    ولی باز تنهای تنهام

    از درخت بالا که رفتم
    حیف که می گفتی عجیبم

    حیف پاهای برهنم
    حیف از اون نخورده سیبم
    تو نخواستی سیبو از من
    تا نشیم آدم و حوّا

    توبهشتمون بمونیم
    نیارن مارو به دنیا

    حیف دنیا که واسه ما
    همه ی راها رو بسته

    من هنوز خیره به سیبم
    تو پریشونی و خسته
    حیف آدم حیف حوّا
    حیف از اون نخواسته دنیا

    خواستی تو بهشت بمونیم
    به جهنم اومدیم ما

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 20 آبان 1391برچسب:حیف,چشم,انتظار,پناه,عجیب,نیاز,فروشگاه اینترنتی,ادم,حوا,دنیا,جهنم,
  • دشنم شکست

    من از  رویای حقیقت نام تو را جویا شدم
    بر اسمه حقیقت فال تو را جویا شدم
    جویای بر اسمت شدم
    حرفای روزگارتم این
    چنین قلم من را شکاند
    رسیدن به عمق دلت
    همچنین عهد شکاند
    .
    .
    .
    سلام بهانه
    غریبی توی غربت
    نشستم به راهه لطقت
    سنگینس نگاتم
    بر قلبم نشست

    بی انکه خوب بشناسمت
    بفرما داده ام

    بی انکه درکت کنم بفرما دادام

    اینم فرمان من بود
    اینم مجازاته من بود
    اینم یه طوری حقه من بود

    حقم بود ببینم خیانتت
    حقم بود درکت کنم
    حقم بود
    حقی که از قبلم بود


    .

    ..
    شاید یه جور تاوان بود
    درگیر عشقت شوم
    عشق بی مهرت شوم
    عشقی
    که جز تظاهر نداشت بر من خیری
    عشقی جز شعار نداشت بر من چیزی
    عشقه دروغین که عاشقم کرد
    این چنین نابودم کرد
    از سایه غریبه ها اخر
    دشنه ی سادگی کمرم را شکست
     

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:دشنه,شکست,درک,قلب,بهانه,عهد,راه,عشقوسایه,غریبه,دروغ,عاشق,نابود,فروشگاه اینترنتی,همه چی,
  • چطور میشود انسانی را زنده زنده کشت...

    چقدر ساده بود


    "من" را میگویم...


    که تو را با آنهمه سیاهی "سفید دید...


    تو "خوبی...


    چون تو خوی بازی را بلد بودی .


    تو خوب میدانی چطور میشود انسانی را زنده زنده کشت...


    و شبها تخت خوابید


    و توجیه کرد"تقصیر خودش بود"


    تو اینها را خوب میدانی...


    تو تنها نیستی...


    با آرزوهایت قدم میزنی و مرا لعن میکنی!


    ولی ...


    ولی من اینجا با خودم تنها هستم.


    و دلم را و دردهای دلم را ناباورانه بر آستانش میبرم...


    و با سکوت بر میگردانم...

    چقدر.ساده.

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:توجیه,انسان,دلنوشته,زیبا,خواندنی,شب تخت,استان,ستایش,فروشگاه اینترنتی,
  • اي با توام که بي خبر..
    دل و سپردي به سفر ...
    منو گزاشتي با دلم
    بي يه نشوني در به در.
    من با توام رفتي کجا..
    اي غريب اشنا...
    چه ساده از من بريدي
    دل و سپردي به جاده ها..
    خسته شدم از اين به بعد...
    اسمت رو من نميبرم ...
    ميخاي بيا ميخاي نيا..
    نازت و من نميخرم...
    انگار نه انگار که يه روز ...
    خاطرهامون يکي بود...
    قول و قرارمون يکي...
    حال و هوامون يکي بود..
    هنوز گلهاي خشک تو..
    رو طاغچه اتاقمه
    عطر حضور تو ولي ..
    تو لحظه هاي من کمه...
    خسته شدم از اين به بعد...
    اسمت رو من نميبرم..
    تو نيستي و صدات هنوز ..
    مرحم زخمهاي منه..
    ترانه نگاه تو...
    مونس شبهاي منه.......
    ...................
    ..........
    ......
    ...
    ..
    .

    javahermarket

    دلنوشته

    منم امیر برگهت
    دور از شما تنها منم

    چیزی ندارم تا دهم

    قربانتان جان و تنم

    شنیده ام به لطفتان صحرا گلستان میشود

    کافر بیاید بر درت حتما مسلمان میشود

    دانی که من بیچاره ام.
    روی زمین آواره ام

    دنیا شده گهواره ام .
    درگاه تو شد چاره ام

    جایی ندارم که روم،
    خودت بگو کجا روم؟ ...............................................................................................

    مي خوام اروم بگيرم تو دستاي پاك و نجيبت
    كسي غير من نباشه توي قلبه نازنينت
    روي قلبم پا نزار نرو كه من ديونه ميشم
    تو بمون كه با تو باشم تنها ارزوم همينه
    وقتي دستامو ميگيري غصه ها واسم تمومه
    اگه يه لحظه نباشي زندگی واسم حرومه
    خط به خط ترانه هامو من براي تو مي خونم
    بهترين دقيقه هامو وقف عشق تو ميدونم........ روزي ياد تو از خاطرم خواهد گذشت و نخواهم دانست كجايي !

    اما سلام و آرزوي من براي خوشبختي تو ،

    تو را در بر خواهد گرفت و احساس خواهي كرد اندكي شاد تر ...

    و اندكي خوشبخت تري،

    و نخواهي دانست كه ... چرا ؟ ! ! ..........................................................................

    javahermarket

    سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

    سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
    آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
    تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
    جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
    سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع
    دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت
    آشنایی نه غریب است که دلسوز من است
    چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت
    خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد
    خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت
    چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست
    همچو لاله جگرم بی می و خمخانه بسوخت
    ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
    خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت
    ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
    که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت

    javahermarket

    لطيفه هاي خنده دار

    حیف نون می ره کتابخونه، داد می زنه یه ساندویچ بدین با سس اضافه.
    آقاهه بهش می گه: آقا! اینجا کتابخونه هست.
    حیف نون می گه: ببخشید… بعد یواش در گوش آقاهه می گه: یه ساندویچ بدین با سس اضافه!

    —————————

    شعبده بازی روی صحنه هنر نمایی می کرد که ناگهان گفت: حالا یک خانم بیاید روی صحنه تا من کاری کنم که غیب شود!
    مردی از میان جمعیت برخاست و گفت: آقای شعبده باز! چند لحظه صبر کن تا من بروم مادر زنم را بیاورم!

    —————————

    سه نفر می خواستند چای لیپتون بخورن. اولی فنجان رو نگه می داره و لیپتون را تو فنجان تکان می ده، دومی لیپتون را نگه می داره و فنجان را تکان می ده، سومی لیپتون را به دور فنجان می ماله!

    —————————

    مادر: احمد! اگر من به تو ۱۰ تا بادام بدهم که آنها را به طور مساوی با جواد تقسیم کنی، چند تا به او می دهی؟
    احمد: سه تا!
    مادر: ببینم! مگر تو حساب کردن بلد نیستی؟
    احمد: چرا مامان من بلدم، ولی جواد که بلد نیست!

    —————————

    به حیف نون گفتن واسه زلزله بم چه کمکى کردى؟ گفت: متاسفانه من دستم خالی بود، ایشالا زلزله بعدی!

    —————————

    احمد: مامان! اجازه می دهی بروم با اکبر بازی کنم؟
    مادر: نه پسرم، اکبر بچه خوبی نیست. آدم باید همیشه با دوست بهتر از خودش بازی کند.
    احمد: پس اجازه بدهید اکبر بیاید با من بازی کند!

    javahermarket

    آهنگ غمگین گوش میکنم مامانم میگه چته؟ چی شده؟ کی گذاشته رفته؟ چرا تو خودتی؟
    آخ بمیری که بچمو اینطوری کردی!
    آهنگ شاد گوش میکنم میگه خبرمرگش برگشت؟ الان باهاته؟ کیه طرف؟ چه شکلیه؟ دوسش داری؟ چند بار دیدیش؟
    دیگه زدم تو فاز اذان !!

    اين امتحان زندگي
    بزرگترين عيبش اينه که : اگر چيزي ام بلد نباشي
    تا آخرجلسه بايد بشيني ....
    /

    بعد ۳۰ سال هنوز نتونستن آب پاش ماشین رو یه جوری درست کنن
    که ۵ تا ماشین بغلی و عقبی و جلویی رو آب پاشی نکنه!
    شیشه پاک کن ماشین رو که میزنی باس از همه اتوبان معذرت خواهی کنی
    فراموش نشه که تکنولوژی ما در پراید نهفته است
    من یه بار آب پاش رو زدم دیدم صدای داد و هوار میاد.
    یه موتوری اومد کنارم سه تا پسر بودن بیچاره ها دوش گرفته بودن!
    گفت آقا حداقل یه حوله بده صورتمونو خشک کنیم
    /
    مردی تو یك فروشگاه بزرگ به یه دختر زیبا میرسه و میگه: خانم، من زنمو اینجا گم كردم
    ناراحت نمی شید اگه کمی با شما صحبت كنم؟
    دختر: چرا؟!! مرد: چون هر بار كه با یه زن خوشگل صحبت می كنم زنم یهو پیداش می شه!!
    /
    آدم حـسـاب كـردن بـعـضـیـــــا خـیـانـت بـه عـالـم بـشـریـتـه
    ino ras mige !
    /
    اين آپارتمان نشينيم خيلي عذابه ها !!
    رفتم زیر دوش دارم آهنگ مي خونم، بعد از پنج ديقه مادرم اومده دمه حموم
    مي گه : دختر همسايه اومد گفت: ما از آهنگاي داریوش خوشمون نمياد ، محسن یگانه بخون !!!
    /
    ما همون نسلی هستیم که وقتی بمیریم هم، باید از اون دنیا به مامانمون زنگ بزنیم بگیم "رسیدیم"!!!!!
    /
    میگن تو روز قیامت گوگل به حرف میاد؛
    همه جست و جوها و عکسایی که سرچ کردی رو لو میده ... در جـــــــــریان باشید
    /
    پسر داییم تو کنکور ۱۰۰تا مونده به آخر شده
    بعد داییم شیرینی پخش کرده
    به داییم میگم چرا خوشحالی حالا؟
    گف آخه فک نمیکردم ۱۰۰نفر از این خنگ تر باشن !
    /
    مشکلات از جایی شروع شد که
    به هر کی گفتیم نوکرتیم فکر کرد واقعاً اربابه !
    /
    همیشه پدرها به پسرشون به عنوان یه فرصت دوباره نگاه می کنن
    برای جبران کارایی که خودشون نتونستن بکنن !
    /
    خدایا یعنی میشه یه روز یه کیبوردی اختراع بشه
    که خودش بفهمه کی باید فارسی تایپ کنه کی انگلیسی؟
    حروم شد نسلمون از بس به جاه گوگل زدیم لخخلمث !
    /

    امروز فهمیدم چرا دیوار چین جز عجایب هفتگانه ست
    آخه تنها محصول چین هست که بیشتر از ۳ روز دووم آورده !
    /
    مامانم سیم کارتشو در آورده میگه فک کنم داره میسوزه
    نیگا رنگشم داره عوض میشه!!!! :|
    /
    خــــــــدایا ! ! !
    یا خیــلی برگردون عقبــــ یا بــزن بره جــلو!
    اینــجای فیلم زنــدگیم خیــــــلی خش داره …
    /
    زیر آوار آخرین حرفت، جا مانده ام
    لعــــــــــــــــــنتی
    نمی دانی *خداحافظت * چند ریشتر بود !!!
    /
    کثیف بودنِ بعضی آدم ها اذیتم نمیکنه !
    اما بعضیا خیلی پاکن؛
    این که قراره اینا گیره اون کثیفا بیُفتن, اعصابم رو خورد میکنه…!
    khoda nakone. zabuneto gaz begir!
    /
    من آخرشم نفهمیدم ما مردا ” هممون مثل همیم” یا “یکی از یکی بدتریم;) winking”!! :)
    /
    هـَپـَلبـُلـِت مـُمالـَک چیست؟
    عبارتی که دخترا روز تولد دوستشون به هم اس ام اس میدن یا کامنت میذارن

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:اهنگ غمگین,حوله,فروشگاه اینترنتی,مسبی,اب پاش,ماشین,ادم,دختر,خدایا,لعنتی,خداحافظ,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.ir

    یک نفس تا خدا

    نامه ای به بهشت

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا